کجهانرنجبزرگست

کــہ‌جهان‌رنج‌بزرگـے‌ست؟...
نگـارا‌طُ‌بخند...:)

_قشاع
دیدگاه ها (۰)

برداشت آسمان راچون کاسه ای کبودو صبح سرخ رالاجرعه سر کشیدآنگ...

چشم تو خواب می‌رود یا که تو ناز می‌کنینی به خدا که از دغل، چ...

فراموش خواهی شد،مثل تمام زمستان های که برف نبارید..

یکی درد و یکی درمان پسنددیک وصل و یکی هجران پسنددمن از درمان...

ای خنده‌ات تجلی غم، بی‌امان بخندآری بخند یک‌سره با این و آن ...

رنج فال قهوه را عمـری ست فنجان می کشدسیب را حوا به آدم داد و...

::..«« ما زائر تبسم بارانی توأیم ..... منتظر »»..::

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط