او در دست هایش چیزهایی دارد که با هم نمی خوانند.
او در دستهایش چیزهایی دارد که با هم نمیخوانند.
یک سنگ، یک سفال، دو کبریت سوخته
میخی زنگ زده از دیوار روبرو
برگی که از پنجره پایین افتاد.
شبنمهایی از گلهایی که تازه سیراب شدهاند.
او این همه را میگیرد
و در حیاط خلوتش چیزی مثل یک درخت میسازد.
میبینی؟ شعر همین است: «چیزی مثل»
#اللهم_صلعلی_محمدو_آلمحمد_وعجل_فرجهم
یک سنگ، یک سفال، دو کبریت سوخته
میخی زنگ زده از دیوار روبرو
برگی که از پنجره پایین افتاد.
شبنمهایی از گلهایی که تازه سیراب شدهاند.
او این همه را میگیرد
و در حیاط خلوتش چیزی مثل یک درخت میسازد.
میبینی؟ شعر همین است: «چیزی مثل»
#اللهم_صلعلی_محمدو_آلمحمد_وعجل_فرجهم
۱۲.۲k
۰۴ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.