اگرچه تیغ اجل بیگنه فراوان کشت

اگرچه تیغ اجل بی‌گنه فراوان کشت
خدنگ ناز تو هردم هزار چندان کشت

به خاک رقص‌کنان میروم که غمزۀ دوست
اگرچه کشت مرا، همچو صبح خندان کشت

ز روز عمر فزون روز حشر طی کردم
ز بس‌که وصل توام زنده کرد و هجران کشت

چمن ز نوحه بیاسا که حشر نزدیکست
بهار زنده کند هرکه را زمستان کشت

شهید زهر نیم کآن سپهر خضر لباس
مرا به تیغِ تو یعنی؛ بآب حیوان کشت

#
دیدگاه ها (۶)

باورم کن که اگر منصب شاهی دارمدشمن دوست نما هر چه بخواهی دار...

شاید همـہ #روزهاخوب نباشد #اماچیزے خوبدر همـہ روزها وجود دار...

ﺳﻼﻡ ﺑﺮ ﻣﺎﻟﮏ ﻫﺴﺘﯽسلام به شماﺳﻼﻡ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﮐﻪ ﻣﻴﺘﺎﺑﺪﭘﺮﻧﺪﻩ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط