پنجره را باز کن


پنجره را باز کن

همه چیز را به باد گفته ام...
دیدگاه ها (۱)

محبوبِ من...‏از حالِ من اگر میپرسی‏قیاماً و قُعوداً و سجوداً...

ز بس که بال زد دلم به سینه در هوای تو اگر دهان گشودمی کبوتری...

تو در ضمیرِ منیچگونه از تو گریزم؟!که ناگزیرِ منی...!

من هم بلدم فراموشت کنماگر این شب‌ها بگذارند،اگر این هوا بوی ...

فکر کن اول صبح پنجره رو باز کنی و همچین آسمونیو تو صورتت ببی...

صبح شد ...آی نمی‌ باید خفتچشم بگشای که خورشید شکُفتباز کن پن...

پنجره ها را که باز کردمسرد بودتنم لرزیداز این کوچه ی لخت و ع...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط