هکتور بهم بگو ببینم برادر کوچولو تو تا حالا کسی رو ک

هکتور: «بهم بگو ببینم برادر کوچولو... تو تا حالا کسی رو کشتی؟»
پریس: «نه.»
هکتور: «تا حالا دیدی که کسی تو میدون جنگ بمیره؟»
پریس: «نه.»
هکتور: «من کشتم، من شنیدم که دارن می میرن و مرگشون رو هم دیدم. هیچ افتخاری هم نداره و اصلاً هم شاعرانه نیست. تو میگی حاضری برای عشق بمیری، امّا تو نه چیزی راجع به مردن می دونی نه چیزی راجع به عشق.»

فیلم: Troy 2004
دیدگاه ها (۲۰)

ﺍﮔﺮ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻣﺎﺟﺮﺍﺟﻮﯾﯽ ﭘﯿﺸﻪ ﻛﻨﺪ، ﺑﯽ ﺗﺮﺩﯾﺪ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﻛﺴﺐ ﻣﯽ ﻛﻨﺪ...

ﺩﯾﻦ ﺩﺍﺭﯼ ﻭ ﺧﺪﺍ ﺑﺎﻭﺭﯼ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺗﺮﺱ ﻭ ﻭﺭﺍﺛﺖ...یا ﺑﯽ ﺧﺪﺍﯾﯽﻭ ﺑﯽ ﺩﯾ...

فاصله ای برای زنده ماندن جیمین روی زانوهایش جلوی من ماند، مث...

پارت ۳ موضوع : نفرین عشق سیاه جی چا: بعد تموم شدن صدای جیغم ...

عشق غیر منتظره پارت10

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط