یه دختر خانمی دو تا خواستگار داشت بنامهای مثلا اصغر و تقی
یه دختر خانمی دو تا خواستگار داشت بنامهای مثلا اصغر و تقی
شرایط هر دو هم جوری بود که پدر و مادر مونده بودن میون دو تا دلبر اینور برن یا اونور
پدر و مادر خواستن نظر خود دختر رو بدونن
از دختر که پرسیدن با بغض گفت اصغر تقی
حالا این طنز اومده تو سیاست
نه میتونه از این دل بکنه نه اونو رها کنه!
شرایط هر دو هم جوری بود که پدر و مادر مونده بودن میون دو تا دلبر اینور برن یا اونور
پدر و مادر خواستن نظر خود دختر رو بدونن
از دختر که پرسیدن با بغض گفت اصغر تقی
حالا این طنز اومده تو سیاست
نه میتونه از این دل بکنه نه اونو رها کنه!
۱.۱k
۱۷ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.