به کمال عجز گفتم

به کمال عجز گفتم:
که به لب رسید جانم !
به غرور و ناز گفتی :
تو مگر هنوز هستی ..؟؟!

#فروغی_بسطامی
دیدگاه ها (۴)

سرد و سخت بی هیچ حرف و نگاهیمی ترسم تمام این سال هادیوار بود...

تو نیستی و من می نویسم گفتی: مگر من کیستم؟ گفتم: تو دنیای من...

آی سبزه غنچه کنکه بهار ناز تو رسیدشادابی امید دراز تو رسیدای...

قربان لب لعل شکر خواه تو گردم مفتون دراین خفیف را تو گردملب ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط