بیا و با نگاه خود ملال دل صبور کنبه آستان چشم من قدم زنان عبور کنزدامنت ستاره ای بچین و بر فلک فرستتمام ظلمتم بسوز و راه غرق نور کنسپیده دم سر مرا به دامنت بگیر و بعدبرای من شو و دلم پراز شرار و شور کن