دور از هر آدم و دوستی

دور از هر آدم و دوستی
به یاد تو میمیرم هر شب
وقتی که به یاد می آورمت
میسوزم از شور تو در تب

یاد کردنت جگر میخواهد
من ک روز اول جگر داده ام
حرف بودنت را همه دانند
من باتو نی شدم شکر داده ام

هر روز و هر ثانیه یادم است
دقیقه های گر گرفته ی دیدار را
نر بودم و حس تو مرا مردم کرد
پتک هم نمیشکند دیگر این دیوار را

جنون ک هیچ مرگ هم کم است
برای خاک این احساس سردرگم
حُرم ک هیچ است برابر من عاشق
ضربِ تورا میخواهد این تاس سردرگم
,.saint.,
#سیدمسعودموسوی #شعر #عاشقانه
#Saint #sainttunes
دیدگاه ها (۸)

دلم میخواهد لخت در خیابان قدم بزنم!!!تا ک هر پلنگی به پوستش ...

از لحظه ی رفتنت به بن‌بست رسیدم ولی هنوز نوشته ام ،،کارگران ...

خسته از تنهایی و عشقزیر باران یا اوج یک رویامست در مسیر پیاد...

دست بکش رویه گونه امپاک کن اشک خشکیده رالمس کن تن لرزانم راآ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط