عاشقانه

دلم را دلبر چشم تو کردم
به رنگ باور چشم تو کردم
خودت با چشم خود دیدی که آنروز
چه‌جنگی بر سر چشم تو کردم
نترسیدم من از زخم زبان ها
خودم را سنگر چشم تو کردم
تمام برگ، برگ  دفترم را
به رنگ دفتر چشم تو کردم
تو را دیدم میان موج و طوفان
خودم را لنگر چشم تو کردم
دلم رویای بودن با تو را داشت
خیال پر گشودن با تو را داشت
دیدگاه ها (۰)

عاشقانه

عاشقانه

عاشقانه

عاشقانه

رمان

زندگی نامعلوم

یادته همیشه می گفتم دوس دارم از دور ببینمت؟ بعد تو لجباز می ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط