گزیده ای از کتاب : کمند محبت ، سخنرانی های مرحوم حجة الاس
گزیده ای از کتاب : کمند محبت ، سخنرانی های مرحوم حجة الاسلام خبازیان ، تدوین و تحقیق : سید حسن موسوی سبزواری
ادامه خطابه اول :
7
عابد جهنمی
امیرالمومنین در مسجد کوفه می رفتند ، قنبر در خدمت حضرت بود،یک وقت قنبر چشمش افتاد به مردی که خیلی زیبا نماز می خواند .
الان هم خیلی از ما شیعیان ،چون قدر شیعه بودنمون رو نمیدونیم،قدر جعفری بودن و اثنی عشری بودنمان را نمی دانیم و هنوز نمی دانیم تمام عبادات در اثر این اتصال قبول می شود –در این زمینه مفصل صحبت خواهیم کرد – وقتی به مکه در مسجد الحرام یا مدینه در مسجد النبی می رویم، میبینیم آن پیش نماز اهل سنت-که ولایت ائمه ما را قبول ندارد-وقتی که نماز می خواند ،چون با صدای قشنگی می خواند،ما هم خشکمان می زند . ما هم جذب می شویم ، به به عجب نمازی می خواند !
آقا نمازی که خدا قبول نکند ، چه ارزشی دارد ؟ مگر شک داری؟
نماز بی ولای او عبادتی ست بی وضو به منکر علی بگو،نماز خود قضا کند
ولی مطلب را نمی دانند .
قنبر یک نگاهی کرد ، بَه ! خیلی زیبا نماز می خواند . امیرالمومنین دست قنبر را گرفت .
-قنبر برویم،چرا معطل شدی ؟
-گفت :آقا! بَه چه نمازی می خواند .
-قنبر برویم.
-چرا آقا؟
-به خدا قسم اگر کسی یقین به ولایت ما پیدا کند،از کسی که هزار سال بندگی کرده است بالاتر است – قطع نظر از عباداتشان- خودش را به ترازو بگذارند و با کسی که هزار سال بندگی کرده ، اما بدون ولایت ،بسنجند .
بعد فرمود :اگر کسی هزار سال بندگی بکند ،عبادات هفتاد و دو پیغمبر را هم انجام دهد ، خدا نخواهد پذیرفت مگر اینکه ما را بشناسد وگرنه او را به صورت در آتش خواهد انداخت . (بحارالانوار ج 27ص196/مستدرک الوسائل ج1صفحه168)
شکر نعمت ولایت
آقا دیدید،پس بنابراین هرچه خدا نعمت به ما عنایت می کند ،از برکت همین معرفت است و اگر این معرفت باشد ، آن وقت عبادات ما ارزشش طور دیگر محاسبه خواهد شد و اگر نباشد ، نه . پس شکرش به یک کلمه است ،وقتی من فهمیدم ذرات وجودم از برکت یک آقایی ست که اگر او نبود مرا خلق نمی کردند من طفیلی او می شوم ،من موجود طبعی می شوم ،من موجودی می شوم که خودم را برای خودم نخواستند ،من را برای او خواستند ،اگر او نبود،من نبودم .در این صورت دیگر زورم نمی آید که چشمم را برای امام زمانم وقف کنم .یعنی چه ؟ یعنی هرچه او می خواهد به آن بنگرم .گوشم را برای امام زمانم وقف کنم .یعنی چه ؟ یعنی هرچه او می خواهد بشنوم و لا غیر. دلم را برای امام زمانم وقف کنم .یعنی فقط محبت او را در دلم جای دهم و نه محبت غیر او را و همینطور اموالم را در راه او صرف کنم .عمرم را وقف در راه او بکنم .
این دیگر طبیعت قضیه خواهد بود و این شکر همان نعمت عظماست . ما واقعش از شکر این نعمت عاجزیم مگر خدا تفضل کند .
#صاحب_الزمان
#منجی_عالم
#خبازیان
#کمند_محبت
ادامه دارد ....
ادامه خطابه اول :
7
عابد جهنمی
امیرالمومنین در مسجد کوفه می رفتند ، قنبر در خدمت حضرت بود،یک وقت قنبر چشمش افتاد به مردی که خیلی زیبا نماز می خواند .
الان هم خیلی از ما شیعیان ،چون قدر شیعه بودنمون رو نمیدونیم،قدر جعفری بودن و اثنی عشری بودنمان را نمی دانیم و هنوز نمی دانیم تمام عبادات در اثر این اتصال قبول می شود –در این زمینه مفصل صحبت خواهیم کرد – وقتی به مکه در مسجد الحرام یا مدینه در مسجد النبی می رویم، میبینیم آن پیش نماز اهل سنت-که ولایت ائمه ما را قبول ندارد-وقتی که نماز می خواند ،چون با صدای قشنگی می خواند،ما هم خشکمان می زند . ما هم جذب می شویم ، به به عجب نمازی می خواند !
آقا نمازی که خدا قبول نکند ، چه ارزشی دارد ؟ مگر شک داری؟
نماز بی ولای او عبادتی ست بی وضو به منکر علی بگو،نماز خود قضا کند
ولی مطلب را نمی دانند .
قنبر یک نگاهی کرد ، بَه ! خیلی زیبا نماز می خواند . امیرالمومنین دست قنبر را گرفت .
-قنبر برویم،چرا معطل شدی ؟
-گفت :آقا! بَه چه نمازی می خواند .
-قنبر برویم.
-چرا آقا؟
-به خدا قسم اگر کسی یقین به ولایت ما پیدا کند،از کسی که هزار سال بندگی کرده است بالاتر است – قطع نظر از عباداتشان- خودش را به ترازو بگذارند و با کسی که هزار سال بندگی کرده ، اما بدون ولایت ،بسنجند .
بعد فرمود :اگر کسی هزار سال بندگی بکند ،عبادات هفتاد و دو پیغمبر را هم انجام دهد ، خدا نخواهد پذیرفت مگر اینکه ما را بشناسد وگرنه او را به صورت در آتش خواهد انداخت . (بحارالانوار ج 27ص196/مستدرک الوسائل ج1صفحه168)
شکر نعمت ولایت
آقا دیدید،پس بنابراین هرچه خدا نعمت به ما عنایت می کند ،از برکت همین معرفت است و اگر این معرفت باشد ، آن وقت عبادات ما ارزشش طور دیگر محاسبه خواهد شد و اگر نباشد ، نه . پس شکرش به یک کلمه است ،وقتی من فهمیدم ذرات وجودم از برکت یک آقایی ست که اگر او نبود مرا خلق نمی کردند من طفیلی او می شوم ،من موجود طبعی می شوم ،من موجودی می شوم که خودم را برای خودم نخواستند ،من را برای او خواستند ،اگر او نبود،من نبودم .در این صورت دیگر زورم نمی آید که چشمم را برای امام زمانم وقف کنم .یعنی چه ؟ یعنی هرچه او می خواهد به آن بنگرم .گوشم را برای امام زمانم وقف کنم .یعنی چه ؟ یعنی هرچه او می خواهد بشنوم و لا غیر. دلم را برای امام زمانم وقف کنم .یعنی فقط محبت او را در دلم جای دهم و نه محبت غیر او را و همینطور اموالم را در راه او صرف کنم .عمرم را وقف در راه او بکنم .
این دیگر طبیعت قضیه خواهد بود و این شکر همان نعمت عظماست . ما واقعش از شکر این نعمت عاجزیم مگر خدا تفضل کند .
#صاحب_الزمان
#منجی_عالم
#خبازیان
#کمند_محبت
ادامه دارد ....
۱.۶k
۳۰ تیر ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.