دیگر ز شاخ سرو سهی بلبل صبور

دیگر ز شاخ سرو سهی بلبل صبور

گلبانگ زد که چشم بد از روی گل به دور

ای گل به شکر آنکه تویی پادشاه حسن

با بلبلان بیدل شیدا مکن غرور

از دست غیبت تو شکایت نمی­کنم

تا نیست غیبتی نبود لذت حضور

گر دیگران به عیش و طرب خرم­اند و شاد

ما را غم نگار بود مایه سرور

حافظ شکایت از «غم هجران» چه می­کنی

در هجر وصل باشد و در ظلمت است نور

#حافظ
#الهم_عجل_لولیک_الفرج
دیدگاه ها (۶)

صدا کن مراصدای تو خوب استصدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است که...

جان را چه خوشیباشد..؟بی صحبتجانانه...#مولانای_جان#دلتنگی

خط می کشید روی تمام سؤال هاتعریف ها؛معادله ها؛احتمال هاخط زد...

پرده را برداریم بگذاریم که احساس هوایی بخورد..#سهراب_سپهری

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط