از خاطرات شهید بهشتی در سفر به کربلا

از خاطرات شهید بهشتی در سفر به کربلا

🔸به حرم مشرف شدم.
باز به خدام گداصفت خرافه‌ساز برخوردم. یک خادم دم در ضریح ایستاده بود، مرتب می‌گفت باب‌المراد، باب‌الحاجة و قفل آن را تکان می‌داد و از زوار می‌خواست قفل را ببوسند تا حاجتشان برآورده شود و ضمنا به این دربان باب‌الحوائج هم پولی بدهند وگرنه حاجتشان برآورده نخواهد شد. از آن تکه پارچه‌های سبز اینجا هم دست همین خادم و خادم‌های دیگر بود. مشاهده این وضع مرا چنان متأثر کرد که حضور قلب مرا در زیارت امام موحدین و امیرالمؤمنین از بین برد.
#اربعین
#امام_حسین
دیدگاه ها (۰)

اگر کسی توانست مشرف شود که چه بهتر، اما اگر به هر دلیلی موفق...

محضر امام صادق(ع) شرفیاب شدند و پرسیدند؛ دلتنگ زیارت ابی‌عبد...

اگر نوکری آنها را بکنید دیگر ارزش ندارید،[به اندازه] یک پول ...

نگاه مظلومانه ات عزیزم به خدا که دلم را میخراشد💔💔#اربعین #ام...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط