کسی خونه نی.تنهام تصمیم خودموگرفتم.تواتاقم نشسته بودموداش
کسی خونه نی.تنهام تصمیم خودموگرفتم.تواتاقم نشسته بودموداشتم عکسای کسایی که دوسشون دارمونگاه میکردم.باکلی دردواشک واس آخرین باربه عکسای عشقم نگاه کردم کسی که بهش قول داده بودم هیچوقت دست به تیغ نزنم امابدقولی کردم مث خودش.رفتم زیردوش آب.زجه میزدم گریه کردن یه دخترزیردوش آب بدتراز سیگارکشیدن یه پسره.هه...من که هردوتاشوامتحان کردم.تموم روزای دوری ازعشقم مث یه فیلم ازجلوچشام داشتن میگذشتن.تیغ وبرداشتم کلی خط رودستام وتنم انداختم.آخه خداجون این منم؟؟همون دختری که واسه یه کبودی کوچیک روتنش کلی نازمیکرد؟؟هه...
یه نگاه به تیغ وتصمیم آخر.باتموم قدرتی که برام مونده بود تیغوروشاهرگم کشیدم.افتادم روزمین.یه لحظه چهره عشقم،مامانم،رفیقام و...اومدجلوچشمم،انگاری همه داشتن بااخم نگام میکردن یه لحظه پشیمون شدم ولی دیگه دیره.چشام داشت سیاهی میرفت.باخونی که دیگه کل حموموپرکرده بودرودیوارنوشتم(عشقم گفته بودم بدون تومیمیرم)دردتومخم پیچید.انگا صدا باز شدن در اومد.وااااای حتمامامانمه.
+الی، الین جون،کجایی مامان؟؟حمومی؟؟
میادپشت دروچندباربه درمیزنه امامن دیگه نمیتونستم جوابشوبدم.نگران میشه ودروبانه.سیاهی چشام،صدا جیغ مامانم،خونی که حموموپرکرده،مامانم که داره جلوم زجه میزنه،سیاهی چشام،سیاهی چشام و...
ازخونمون صداگریه میاد.چیزی شده؟؟چراهمه دارن گریه میکنن؟؟واااا یه آمبولانس اومد.درآمبولانسوباز میکنن،جنازه ای که مامانم افتاده روش.صداجیغای رفیقام.رفیق فابام هموناکه بهشون میگفتم آجی.عه
عشقم؟؟اون دیگه چرا اینجاس؟؟بلاخره اومدی؟؟عاشقتم.میدونی چقدرمنتظرت بودم؟؟من چرا یه پارچه سفیدتنمه؟؟بعضیامیگن یه دخترجون خودکشی کرده.یعنی اون منم؟؟نه من که حالم خوبه.میرم جلومامانم،چرامنونمیبینه؟چرااینجوری زجه میزنه؟؟مامانی من خوبم نگام کن
رفیقام همه یه جاجمع شدن.بچه هاخل شدین؟؟چتونه شماها؟؟آجی هاشماهم نگام نمیکنین؟؟
عشقمم اینجاس.چرا اینطوریه؟؟آقایی منو نیگا.بزاراون چشمای قشنگتوببینم.آآآآآآآآآخ چقدر دلم واست تنگ شده بود.حالاکه برگشتی بروبهشون بگومن خوبم.توروخدابروبگو
خداااااااااااااااااااا اینجا چه خبره؟؟چراکسی به حرفام گوش نمیده؟؟یعنی اون دخترمنم؟؟یعنی دیگه توجمع رفیقام نیستم؟؟یعنی...یعنی من مردم؟؟
هه...تازه یادم اومد.من خودموکشتم.به آرزوم رسیدم فقط راضی به اشک ریختن عزیزام نبودم.اونجاروباش،دارن میزارنم توخاک.مامانم میگه من هنوعروسش نکردم هه مامانی این کفن سفیدلباس عروسمه دیگه.قشنگ شدم؟؟بهم میاد؟؟رفیقام روشونوبرمیگردونن تانبینن.
عشقم... اون یه قطره اشک چیه گوشه چشمت؟؟چرا اینجوری باتعجب نگاه میکنی؟؟عشقم دیر رسیدی.آقایی پشیمونم بگومنونزارن تودل خاک.توکه میدونی تنهایی میترسم.آخه توبرگشتی بقرآن پشیمونم
هه... امروز همه هستن،منم هستم،اماکسی منونمیبینه.دارن سنگارومیزارن روقبر.دیگه تنهامیشم.حالامن موندمو جهنمی که درانتظارم
مامانی:تنهاحرفی که میتونم بزنم اینکه بگم،حلالم کن دخترخوبی برات نبودم
آبجی ها:ببخشید که بازخل بازی درآوردم.یادتونه چقدر واس این تیغ لامصب باهام دعوامیگرفتین؟؟بچه هابیاین سرخاکم دورهمی.دیگه اون فاطی شیطون نی که همتونواذیت کنه وکلی باهم بخندیم
هی نامرد:نمیدونم چی بهت بگم.ازدستت ناراحتم رفتیوبایه لباس مشکی توتنت برگشتی.چراسرقبرم دادنزدی نزارینش توخاک؟؟چرا تعجب کرده بودی؟؟فکرکردی زندگی بدون تو واسم آسونه؟؟یادته گفتم بدون تومیمیرم توهم گفتی منم بدون تومیمیرم نفس دیدی دروغ گفتی؟؟آخه چقدر سنگ دل بودی.نابودشدنمودیدیو دم نزدی.
فقط... ای کاش...
ای کاش تنهامیومدی ای کاش لحظه آخردستاتو تودستش نمیدیدم بهش بگو خیلی مراقبت باشه
داغونم....
میفهمی یعنی چی؟؟
یعنی داغ اون ولی
الان اون داغه با اون
یه نگاه به تیغ وتصمیم آخر.باتموم قدرتی که برام مونده بود تیغوروشاهرگم کشیدم.افتادم روزمین.یه لحظه چهره عشقم،مامانم،رفیقام و...اومدجلوچشمم،انگاری همه داشتن بااخم نگام میکردن یه لحظه پشیمون شدم ولی دیگه دیره.چشام داشت سیاهی میرفت.باخونی که دیگه کل حموموپرکرده بودرودیوارنوشتم(عشقم گفته بودم بدون تومیمیرم)دردتومخم پیچید.انگا صدا باز شدن در اومد.وااااای حتمامامانمه.
+الی، الین جون،کجایی مامان؟؟حمومی؟؟
میادپشت دروچندباربه درمیزنه امامن دیگه نمیتونستم جوابشوبدم.نگران میشه ودروبانه.سیاهی چشام،صدا جیغ مامانم،خونی که حموموپرکرده،مامانم که داره جلوم زجه میزنه،سیاهی چشام،سیاهی چشام و...
ازخونمون صداگریه میاد.چیزی شده؟؟چراهمه دارن گریه میکنن؟؟واااا یه آمبولانس اومد.درآمبولانسوباز میکنن،جنازه ای که مامانم افتاده روش.صداجیغای رفیقام.رفیق فابام هموناکه بهشون میگفتم آجی.عه
عشقم؟؟اون دیگه چرا اینجاس؟؟بلاخره اومدی؟؟عاشقتم.میدونی چقدرمنتظرت بودم؟؟من چرا یه پارچه سفیدتنمه؟؟بعضیامیگن یه دخترجون خودکشی کرده.یعنی اون منم؟؟نه من که حالم خوبه.میرم جلومامانم،چرامنونمیبینه؟چرااینجوری زجه میزنه؟؟مامانی من خوبم نگام کن
رفیقام همه یه جاجمع شدن.بچه هاخل شدین؟؟چتونه شماها؟؟آجی هاشماهم نگام نمیکنین؟؟
عشقمم اینجاس.چرا اینطوریه؟؟آقایی منو نیگا.بزاراون چشمای قشنگتوببینم.آآآآآآآآآخ چقدر دلم واست تنگ شده بود.حالاکه برگشتی بروبهشون بگومن خوبم.توروخدابروبگو
خداااااااااااااااااااا اینجا چه خبره؟؟چراکسی به حرفام گوش نمیده؟؟یعنی اون دخترمنم؟؟یعنی دیگه توجمع رفیقام نیستم؟؟یعنی...یعنی من مردم؟؟
هه...تازه یادم اومد.من خودموکشتم.به آرزوم رسیدم فقط راضی به اشک ریختن عزیزام نبودم.اونجاروباش،دارن میزارنم توخاک.مامانم میگه من هنوعروسش نکردم هه مامانی این کفن سفیدلباس عروسمه دیگه.قشنگ شدم؟؟بهم میاد؟؟رفیقام روشونوبرمیگردونن تانبینن.
عشقم... اون یه قطره اشک چیه گوشه چشمت؟؟چرا اینجوری باتعجب نگاه میکنی؟؟عشقم دیر رسیدی.آقایی پشیمونم بگومنونزارن تودل خاک.توکه میدونی تنهایی میترسم.آخه توبرگشتی بقرآن پشیمونم
هه... امروز همه هستن،منم هستم،اماکسی منونمیبینه.دارن سنگارومیزارن روقبر.دیگه تنهامیشم.حالامن موندمو جهنمی که درانتظارم
مامانی:تنهاحرفی که میتونم بزنم اینکه بگم،حلالم کن دخترخوبی برات نبودم
آبجی ها:ببخشید که بازخل بازی درآوردم.یادتونه چقدر واس این تیغ لامصب باهام دعوامیگرفتین؟؟بچه هابیاین سرخاکم دورهمی.دیگه اون فاطی شیطون نی که همتونواذیت کنه وکلی باهم بخندیم
هی نامرد:نمیدونم چی بهت بگم.ازدستت ناراحتم رفتیوبایه لباس مشکی توتنت برگشتی.چراسرقبرم دادنزدی نزارینش توخاک؟؟چرا تعجب کرده بودی؟؟فکرکردی زندگی بدون تو واسم آسونه؟؟یادته گفتم بدون تومیمیرم توهم گفتی منم بدون تومیمیرم نفس دیدی دروغ گفتی؟؟آخه چقدر سنگ دل بودی.نابودشدنمودیدیو دم نزدی.
فقط... ای کاش...
ای کاش تنهامیومدی ای کاش لحظه آخردستاتو تودستش نمیدیدم بهش بگو خیلی مراقبت باشه
داغونم....
میفهمی یعنی چی؟؟
یعنی داغ اون ولی
الان اون داغه با اون
۴.۳k
۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.