پارت دوازدهم 4معشوقه
پارت دوازدهم 4معشوقه
ا/ت: اره من الان با همتون رابطه دارم
تهکوکمینگی: باید بین ما ها یکیمون رو انتخاب کنی ما نمی تونیم بخاطر تو دوستیمون رو به دشمنی تبدیل کنیم
ا/ت: من عاشق همتونم (باداد) میگید چه کار کنم هان (با داد خیلی بلند)
تهکوک: خوب میتونی با هر 4تاییمون رابطه داشته باشی ولی باید با یکیمون ازدواج کنی فهمیدی ا/ت
ا/ت: اهان باشه
جیمینشوگا: اصلا نظر ما رو پرسیدید که تندی قبول میکیند
ا/ت: خوب نظر شما ها چیه
جیمینشوگا: خوب ماهم قبول میکینم
ا/ت: هورا عشقام بیایید بغلم
تهکوکمینگی: بوسمون میدی عشقمون
ا/ت: اره خوب به ترتیب اول ته دوم کوک سوم جیمی سوم شوگولی
(ودرحال بوسیدن به ترتیب اخه باهام که نمیشه هم زمان)
ا/ت: اخ گشمنه تهکوکمینگی بریم رستوران
تهکوک جیمینشوگا: باشه بریم جای خوب سراغ داری بریم
ا/ت: اره بیایید بریم
سوار ماشین شدیم به جایی که من گفتم رفتیم و غذا خوردیم
ته: خیلی چسبید مگه نه
کوک: اره خیلی چسبید
جیمی: اره خیلی جسبید
شوگا: اره چسبید
ا/ت: معلومه که با وجود شما ها خیلی می چسبه غذا
ته: دیگه لوس نشو ا/ت
ا/ت: اگه بشم چی میشه
کوک: تنبیه میشی
ا/ت: نه تروخدا تنبیهم نکنین(با لحنی خیلی کیوت)
ا/ت: جیمین بغلم میکنی من پاهام درد میکنه
جیمین: باشه عجقم
تهکوکشوگا: ما هم ادمیما
ا/ت: حالا دوس دارم جیمین بغلم کنه دفعه بعدی شما ها باش
جیمین: خو عجقم دوس داره من بغلش کنم مثلا من بزرگترما
ته: درسته تو بزرگتری من اول ازش خواستگاری کردم
جیمین: نخیرم من اول بوسیدمش تو اون سه ماه
ا/ت: بس کنید عه
تهمین: باشه
جیمین: بیا بریم ا/ت
ا/ت: باش
و اینطوری شد که جیمین ا/ت رو بغل کرد و تو ماشین هم باز دعوا ادامه داشت که کی اول
ا/تو بوسیده و خواستگاری کرده و کی بزرگتری
تا بعد از 10مینی به خونه رسیدن و جیمین باز ا/تو بغل کردو بردش داخل خونه
ا/ت: اره من الان با همتون رابطه دارم
تهکوکمینگی: باید بین ما ها یکیمون رو انتخاب کنی ما نمی تونیم بخاطر تو دوستیمون رو به دشمنی تبدیل کنیم
ا/ت: من عاشق همتونم (باداد) میگید چه کار کنم هان (با داد خیلی بلند)
تهکوک: خوب میتونی با هر 4تاییمون رابطه داشته باشی ولی باید با یکیمون ازدواج کنی فهمیدی ا/ت
ا/ت: اهان باشه
جیمینشوگا: اصلا نظر ما رو پرسیدید که تندی قبول میکیند
ا/ت: خوب نظر شما ها چیه
جیمینشوگا: خوب ماهم قبول میکینم
ا/ت: هورا عشقام بیایید بغلم
تهکوکمینگی: بوسمون میدی عشقمون
ا/ت: اره خوب به ترتیب اول ته دوم کوک سوم جیمی سوم شوگولی
(ودرحال بوسیدن به ترتیب اخه باهام که نمیشه هم زمان)
ا/ت: اخ گشمنه تهکوکمینگی بریم رستوران
تهکوک جیمینشوگا: باشه بریم جای خوب سراغ داری بریم
ا/ت: اره بیایید بریم
سوار ماشین شدیم به جایی که من گفتم رفتیم و غذا خوردیم
ته: خیلی چسبید مگه نه
کوک: اره خیلی چسبید
جیمی: اره خیلی جسبید
شوگا: اره چسبید
ا/ت: معلومه که با وجود شما ها خیلی می چسبه غذا
ته: دیگه لوس نشو ا/ت
ا/ت: اگه بشم چی میشه
کوک: تنبیه میشی
ا/ت: نه تروخدا تنبیهم نکنین(با لحنی خیلی کیوت)
ا/ت: جیمین بغلم میکنی من پاهام درد میکنه
جیمین: باشه عجقم
تهکوکشوگا: ما هم ادمیما
ا/ت: حالا دوس دارم جیمین بغلم کنه دفعه بعدی شما ها باش
جیمین: خو عجقم دوس داره من بغلش کنم مثلا من بزرگترما
ته: درسته تو بزرگتری من اول ازش خواستگاری کردم
جیمین: نخیرم من اول بوسیدمش تو اون سه ماه
ا/ت: بس کنید عه
تهمین: باشه
جیمین: بیا بریم ا/ت
ا/ت: باش
و اینطوری شد که جیمین ا/ت رو بغل کرد و تو ماشین هم باز دعوا ادامه داشت که کی اول
ا/تو بوسیده و خواستگاری کرده و کی بزرگتری
تا بعد از 10مینی به خونه رسیدن و جیمین باز ا/تو بغل کردو بردش داخل خونه
۲۴.۹k
۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.