𝑀𝒶𝒻𝒾𝒶 𝑔𝒾𝓇𝓁
𝑀𝒶𝒻𝒾𝒶 𝑔𝒾𝓇𝓁
[Part ۴]
با صدای لوکا از خواب ناز بیدار شدم
لوکا : خانم کوچولو صبح شده[داره پرده اتاقو میکشه]
ارورا : اممم ، لوکا ترو خدا بزار بیشتر بخوابمممم[خواب آلود ]
لوکا : نمیشه ، باید حاضر شی
ارورا : ساعت چنده؟ [خواب الود]
لوکا: ۹:۳۰
ارورا : چییی؟؟ [جدی]
لوکا : گفتم که بدووووو
ارورا : باشع برو بیرون من یه دوش بگیرم
لوکا : اوک
لوکا از اتاق رفت بیرون ، منم یه دوش ۲۰ مینی گرفتمو به ساعت نگاه کردم تقریبا ۱۰ بود . کلی طول کشید تا موهامو درست کنم ، لباسامو پوشیدمو
[عکسشو میزارم]
کُلتمو گذاشتم پشت کمرمو راه افتادم به سمت میز صبحونه و بله انتظار داشتید بگم با مارا روبهرو شدم . نههههه مث همیشه زود تر رفته بود بیرون . سریع صبحونه خوردمو با ماشینم راه افتادم سمت مکانی که مارا گفته بود .
[عکس ماشینو میزارم]
دم در کانگ و دیدم با پوکر ترین صورت ممکن نگاش کردم و سمت مارا رفتم
مارا : خوبه جفتتون آمدید، شما چند تا ماموریت دارید که باید باهم انجام بدید . اولین ماموریت مال توعه ارورا .
ارورا : خب [پاشو گذاشته رو میز و دراز کشیده]
مارا : باید نزدیک کسی به نام مارکو بشی ، اون توی مهمونی دیشب ازت خوشش آمده. پس کارمون راحته
ارورا : یعنی ،باید ، کاری کنم بهم اعتماد کنه ؟ [پاشو از رو میز برمیداره و جدی میگه]
کانگ : زیاده روی نیست؟ [سعی میکنه آروم باشه]
مارا : مج، بو، ریمممم
ارورا : اوکیه
مارا : پس کانگ تو هم باید حواست بهشون باشه . کانگ و لوکا به عنوان بادیگاردت اونجان
ارورا : خب مارکو کانگ و نمیشناسه؟
مارا : نه
ارورا : باشه ، کجا باید ببینمش؟
مارا : ساعت ۵ توی پیست سوارکاری
ارورا : اوک
مارا : راستی بعدشم باید با بند[ بلک] همکاری کنیم ، ساعت ۸ تو مخفیگاه قرار داریم
ارورا : میشناسمش یه مدت هم دانشگاهی بودیم
مارا : خب خیلی خوب شد پس دیگه برین کار دارم
ارورا : بای
به سمت در رفتم که کانگ هم پشت سرم آمد، سریع از طرف کسی به عقب کشیده شدم و به دیوار چسبونده شده شدم
☆یه ذره حرص بخورید 😂☆
☆شرطا ۲۲☆
[Part ۴]
با صدای لوکا از خواب ناز بیدار شدم
لوکا : خانم کوچولو صبح شده[داره پرده اتاقو میکشه]
ارورا : اممم ، لوکا ترو خدا بزار بیشتر بخوابمممم[خواب آلود ]
لوکا : نمیشه ، باید حاضر شی
ارورا : ساعت چنده؟ [خواب الود]
لوکا: ۹:۳۰
ارورا : چییی؟؟ [جدی]
لوکا : گفتم که بدووووو
ارورا : باشع برو بیرون من یه دوش بگیرم
لوکا : اوک
لوکا از اتاق رفت بیرون ، منم یه دوش ۲۰ مینی گرفتمو به ساعت نگاه کردم تقریبا ۱۰ بود . کلی طول کشید تا موهامو درست کنم ، لباسامو پوشیدمو
[عکسشو میزارم]
کُلتمو گذاشتم پشت کمرمو راه افتادم به سمت میز صبحونه و بله انتظار داشتید بگم با مارا روبهرو شدم . نههههه مث همیشه زود تر رفته بود بیرون . سریع صبحونه خوردمو با ماشینم راه افتادم سمت مکانی که مارا گفته بود .
[عکس ماشینو میزارم]
دم در کانگ و دیدم با پوکر ترین صورت ممکن نگاش کردم و سمت مارا رفتم
مارا : خوبه جفتتون آمدید، شما چند تا ماموریت دارید که باید باهم انجام بدید . اولین ماموریت مال توعه ارورا .
ارورا : خب [پاشو گذاشته رو میز و دراز کشیده]
مارا : باید نزدیک کسی به نام مارکو بشی ، اون توی مهمونی دیشب ازت خوشش آمده. پس کارمون راحته
ارورا : یعنی ،باید ، کاری کنم بهم اعتماد کنه ؟ [پاشو از رو میز برمیداره و جدی میگه]
کانگ : زیاده روی نیست؟ [سعی میکنه آروم باشه]
مارا : مج، بو، ریمممم
ارورا : اوکیه
مارا : پس کانگ تو هم باید حواست بهشون باشه . کانگ و لوکا به عنوان بادیگاردت اونجان
ارورا : خب مارکو کانگ و نمیشناسه؟
مارا : نه
ارورا : باشه ، کجا باید ببینمش؟
مارا : ساعت ۵ توی پیست سوارکاری
ارورا : اوک
مارا : راستی بعدشم باید با بند[ بلک] همکاری کنیم ، ساعت ۸ تو مخفیگاه قرار داریم
ارورا : میشناسمش یه مدت هم دانشگاهی بودیم
مارا : خب خیلی خوب شد پس دیگه برین کار دارم
ارورا : بای
به سمت در رفتم که کانگ هم پشت سرم آمد، سریع از طرف کسی به عقب کشیده شدم و به دیوار چسبونده شده شدم
☆یه ذره حرص بخورید 😂☆
☆شرطا ۲۲☆
۸.۳k
۱۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.