مرحمی گر بردلم باشی طبیبت میشوم

مرحمی گر بردلم باشی طبیبت میشوم
چون بخواهی یانخواهی دلفریبت میشوم

درگلستان وجودت می نشینم روزوشب
همچو پروانه اسیرعطرسیبت میشوم

مهر تو افتاده بر دل عاشق رویت شدم
عاشقی دلخسته و بی شک حبیبت میشوم

من شبیه اسب وحشی تاختم برقلب تو
گرچه سرکش بوده ام رام و نجیبت میشوم

گرچه استادی و درسی ازمحبت داده ای
در کلاس عاشقی گاهی رقیبت میشوم..
دیدگاه ها (۲)

- نازی ها تانک داشتند،روس ها توپ..انگلیسی ها با لبخند، گندم ...

جز تو،هیچڪس نمے تواندجانم را بہ لبم بیاورد!صدایم ڪن...

"چشمان تو "شعر خیز است!می توان واژه واژه کاشت؛غزل غزل درو کر...

همیشهکسی را برای دوست داشتن انتخاب کن که اونقدر قلبش بزرگ با...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط