کاش خطی بنویسی و دلم باز شود
کاش خطی بنویسی و دلم باز شود
کاش اصلا برسی از در و آغاز شود
عشق دیوانه کند باز مرا تا هر شب
از شراب تن تو، شهر چو شیراز شود
مثل باغ ارمی، بوی بهار نارنج
از لبت سر زده، ای کاش لبت باز شود
چند روزیست که خاموشتر از خاموشم
هی به امید صدای تو که آواز شود
کاش میشد بنویسم که چه حالی... اما
عشق بهتر که زمینخوردهی ایجاز شود
پشت این بیت زنی عاشق مردی شده است
تا به فرمان غزل پرده بر این راز شود
کاشکی شعر نیاید به زبانم دیگر
یا فقط عشق شما قافیه پرداز شود.
کاش اصلا برسی از در و آغاز شود
عشق دیوانه کند باز مرا تا هر شب
از شراب تن تو، شهر چو شیراز شود
مثل باغ ارمی، بوی بهار نارنج
از لبت سر زده، ای کاش لبت باز شود
چند روزیست که خاموشتر از خاموشم
هی به امید صدای تو که آواز شود
کاش میشد بنویسم که چه حالی... اما
عشق بهتر که زمینخوردهی ایجاز شود
پشت این بیت زنی عاشق مردی شده است
تا به فرمان غزل پرده بر این راز شود
کاشکی شعر نیاید به زبانم دیگر
یا فقط عشق شما قافیه پرداز شود.
۸۷۸
۱۰ آبان ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.