جریان ارمی و بی تی اس

جریان ارمی و بی تی اس
p2

فردا صبح
rm یاااا جونکوکا پاشو بانی کوچولو
j نامی میل ندارم اخه ول کن
rmباشه هرجور راحتی بهت زور نمیکنم


ادمین:
اعضا داشتن صبحونه میخوردن که جی هوپ متجوه شد جونکوک نیست
j, pبچه ها جونکوکی کجاست؟
j, nاوه، اره نیست، نامی کجاست؟
rm گفت غذا میل ندارم نیومد منم گفتم بهش اجبار نکنم
jin خوب کردی بذار یذره فک کنه



بعد صبحونه
t یااااااا جونکوکا درو باز کن، سریع باش لطفا
بقیه اعضا که به کارای خوشون مشغول بودن ترسیدن و گفتن
چیشده تهیونگااا
t جونکوک درو بسته باز هم نمیکنه
y برین کنار(به اعضا گفت)
یاااااااا جونکوکا در باز کن
jنمیخوام، نمیشههه
yهی الان باز کردی که کردی اگه باز نمیکنی که
ماها دیگه داداشات نیستیم
که یهو در باز شد و جونکوکی که چشاش کلا قرمز بود ظاهر شد
t یااااا ترسوندیمم
j ببخشید، ببخشید داداشا، حرفای من خیلی بد بود، داداش نامی ببخشیددد(ننه قربونت شه)
rmهیش باشه اشکالی نداره
ادمین
همه ی اعضا همو بغل کردن که جیمین گفت
j, m ولی خودمون جونکوک گریه میکنی دماغت خیلی بزرگ میشه
j یااااااااااااااا



ادامه دارد