- هزار تا حرفِ قشنگ بلدم بزنم ك ؛
- هزار تا حرفِ قشنگ بلدم بزنم ك ؛
دست يه نفرو از باتلاق بگيره بكشه بيرون . .
اما خودم تو همون باتلاق در حال غرق شدنم .
هزار راه بلدم كه حال كسی رو خوب كنه اما حالِ خودم انگار سر جاش نيست .
انگار تو هر جمعی ميتونم با همه بجوشم .
اما تنهای تنهای تنها باشم . .
انگار غريق نجاتیم .
كه تو دريا غرق ميشه .
اينا ترسناكه . .
اينا زورم نرسيدنه . .
مشكل من دنيا و اتفاقات مزخرفش نيستن .
مشكل من خودمم كه زورم به خودم نميرسه . .
اعتمادی كه از خودم به بقيه نشون دادم ؛
خودم به خودم ندارم .
انگار همه جوابا رو بلدم اما همه رو غلط مينويسم .
انگار كه آدرس درست رو ميدونم اما از كوچه اشتباه ميرم .
به بن بست ميرم . .
ميرم كه ته خيابون گريهم بگيره .
شاكی باشم .
انگار همه چشمهها برای خودم خشكيده .
و راهی برای رفع اين تشنگی نميشناسم . .
انگار اتفاقِ خوبی ميتونم باشم .
اما نه برای خودم .
نه برای زندگی خودم :)
- مهتاب خليفپور
دست يه نفرو از باتلاق بگيره بكشه بيرون . .
اما خودم تو همون باتلاق در حال غرق شدنم .
هزار راه بلدم كه حال كسی رو خوب كنه اما حالِ خودم انگار سر جاش نيست .
انگار تو هر جمعی ميتونم با همه بجوشم .
اما تنهای تنهای تنها باشم . .
انگار غريق نجاتیم .
كه تو دريا غرق ميشه .
اينا ترسناكه . .
اينا زورم نرسيدنه . .
مشكل من دنيا و اتفاقات مزخرفش نيستن .
مشكل من خودمم كه زورم به خودم نميرسه . .
اعتمادی كه از خودم به بقيه نشون دادم ؛
خودم به خودم ندارم .
انگار همه جوابا رو بلدم اما همه رو غلط مينويسم .
انگار كه آدرس درست رو ميدونم اما از كوچه اشتباه ميرم .
به بن بست ميرم . .
ميرم كه ته خيابون گريهم بگيره .
شاكی باشم .
انگار همه چشمهها برای خودم خشكيده .
و راهی برای رفع اين تشنگی نميشناسم . .
انگار اتفاقِ خوبی ميتونم باشم .
اما نه برای خودم .
نه برای زندگی خودم :)
- مهتاب خليفپور
۱.۳k
۱۵ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.