راستش را بخواهی

راستش را بخواهی
آمدم!؛
هر شب
نه یک بار
نه دو بار
به تعدادِ تمام شب های بعد از نبودنت،
آمدم
و هر بار این شک به جانم می افتاد؛
نیستی یا خودت را به نبودن زده ای!؟
اما اینبار صبح که چشم باز کردی،
پشتِ دربِ خیالَت را بخوان...
برایت تا بینهایت نوشته ام؛
جانم،
آمدم،
به اندازه ی تمامِ دقایقی که داشتَمَت...
نبودی اما!
از کانال من در تلگرام بازدید بفرمائید*
@fuoad" target="_blank">https://telegram.me/monlightyy/@fuoad
دیدگاه ها (۱۰)

دلم می خواست کسی باشدکه مرا #بلد باشد ...بلد بودن ، مهم تر ا...

گاه از نوازششاشک میریزیگاه از لحن تندشبی اختیار می خندیدیوان...

از تابستان که بگذرد ،عمر تنهایی من هم تمام می شود...تنهایی ا...

نوشته‌ های روی شنمهمان اولین موج دریا هستندحکاکی‌ های روی سن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط