جان من کمتر برای ماندن خود ناز کن !
جان من کمتر برای ماندن خود ناز کن !
من اسیرم کم کنار این قفس پرواز کن !
هی بدی کردی و من،گربه! در دیزی! حیا!
کم نمی آید ز تو، یک ذره شرم ابراز کن!
چند سالی می شود من مرده ی چشم توام
باش عیسایم بیا با یک نگاه، اعجاز کن !
یخ زدم در هر عبور سردت از این کوچه ها
این زمستان دیده را از دیگران ممتاز کن
بی تو خیلی زود خیلی زود می میرم بمان ،
سرعت مرگ مرا درگیر دست انداز کن !
نه غلط کردم ، نگو دیگر نمی آیی قبول...
تو بمان، تا آخر دنیا برایم ناز کن ..✌️❤️
من اسیرم کم کنار این قفس پرواز کن !
هی بدی کردی و من،گربه! در دیزی! حیا!
کم نمی آید ز تو، یک ذره شرم ابراز کن!
چند سالی می شود من مرده ی چشم توام
باش عیسایم بیا با یک نگاه، اعجاز کن !
یخ زدم در هر عبور سردت از این کوچه ها
این زمستان دیده را از دیگران ممتاز کن
بی تو خیلی زود خیلی زود می میرم بمان ،
سرعت مرگ مرا درگیر دست انداز کن !
نه غلط کردم ، نگو دیگر نمی آیی قبول...
تو بمان، تا آخر دنیا برایم ناز کن ..✌️❤️
۱.۲k
۱۳ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.