غریبهایتویرستوران

#غریبه_ای_توی_رستوران

بچه ها ادامه این سناریو رو نزاشتم پس میزارم
لیون:*توی دلش وایی من کَسیو ندارم که برم پیشش خدایا کمکم کن
*بعدش بیهوش میشه
تهیونگ: جونگکوک بیا بریم توی اتاق کارِت دارم
جونگکوک: نمیشه مادرم اینجاست
تهیونگ: همینی که گفتم
جونگکوک: باشه
مادر: دارین بهم چی میگین؟
جونگکوک: عه هیچی مادر داریم صحبت میکنیم
مادر: چه صحبتی
جونگکوک: چی بگم خب درمورد درس
مادر: توکه از درس متنفری
جونگوک: خب ولش مادر
تهیونگ: من دیگه رفت زحمت میکنم
*لیون هنوز کنار دروازه نشسته بود و گریه میکرد
مادر: کجا عزیزم هنوز چایی تو نخوردی
تهیونگ: مرسی باید برم یکاری برام پیش اومده خدافظ
جونگکوک: با صدای کوچیک*تو باشگاه میبینمت
تهیونگ باش بای
*رفتش بیرون با خداحافظی بعدش لیون رو میبینه
لیون: تو خیلی بدی به نامزدی من و جیمین حسودی کردی بی معرفت
تهیونگ: اون مردیکه پفیوز لیاقت تورو نداشت حالا که مُرده چیکار کنم
لیون: علکی که نمرد تو کشتیش
تهیونگ: خفه شو عوضی
لیون: ازت متنفرم تو داداشم نیسی گمشو
تهیونگ: درست صحبت کن بچه
لیون: از پیشم برووووو
تهیونگ: گریه کن جونت دربیاد
لیون: تو منو بدبخت کردی
تهیونگ: اره من تورو بدبخت کردم یا اون مردیکه ک.. یری
*گزارش نکنید سناریوهه خو
لیون: اون بیچاره کاری نکرد
تهیونگ: من میرم پشت سرمم نگاه نمیکنم
لیون: نه من کجا برممممم
تهیونگ: هر قبرستونی جز خونه من
بعد... ــ
ادامه رو باید مارو 470 تایی کنید
دیدگاه ها (۰)

چه جالب🙄

500 تاییمون مبارکهورااااا😂✨✨والا خوشحالم کردین

اینم یکی از عکس هایی که خودم ساختم

اینم یکی دیگه از نقاشی هامبرنامه اش یکم سخته«‏Tayasui Sketch...

خون آشام عزیز (60)

خون آشام عزیز (65)

روانی منp47

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط