فیک خوناشام من پارت ۲
ا/ت ویو
با سردرد شدیدی بیدار شدم
_اخ
وایی اون خوناشامه از خون من خورد شت
الان چه غلتی کنم اگه ملکه و امپراطور منو
پیدا نکنن چی؟
یهو صدای در اومد
_جیییغغغغغ
$ آروم باش عزیزم
$ من هلن چوی هستم اجوما صدام میکنن
$ علاوه برین تنها انسان توی خونه و جالبه و
خیلی خوبه که ارباب تورو نکشته
_ واستا ببینم تو با نوی چوی هستی؟
_ با بانو چوی
$ شاه شاهزاده؟ با بانوی من شما
اینجا چیکار میکنین؟
_ (پرید بغلش)
_ قضیش مفصله بانو چوی
$ باورم نمیشه... اینجا کسی نمیدونه کی هستم
بانوی من لطفا منو اجوما خطاب کنین لطفا
_ چشم حتما
$ و معذرت میخوام که میگم ولی ارباب گفتن
که شما برده ی اینجا هستیت و این لباس هارو
دادن که بهتون بدم
_ اشکال نداره... میتونین برین
$ چشم (تعظیم میکنه و میره)
اطلاعات:
قبلا اجوما توی قصر کار میکرده و دایه ا/ت بوده
شرط ها :
۱ کامنت ۲ لایک
با سردرد شدیدی بیدار شدم
_اخ
وایی اون خوناشامه از خون من خورد شت
الان چه غلتی کنم اگه ملکه و امپراطور منو
پیدا نکنن چی؟
یهو صدای در اومد
_جیییغغغغغ
$ آروم باش عزیزم
$ من هلن چوی هستم اجوما صدام میکنن
$ علاوه برین تنها انسان توی خونه و جالبه و
خیلی خوبه که ارباب تورو نکشته
_ واستا ببینم تو با نوی چوی هستی؟
_ با بانو چوی
$ شاه شاهزاده؟ با بانوی من شما
اینجا چیکار میکنین؟
_ (پرید بغلش)
_ قضیش مفصله بانو چوی
$ باورم نمیشه... اینجا کسی نمیدونه کی هستم
بانوی من لطفا منو اجوما خطاب کنین لطفا
_ چشم حتما
$ و معذرت میخوام که میگم ولی ارباب گفتن
که شما برده ی اینجا هستیت و این لباس هارو
دادن که بهتون بدم
_ اشکال نداره... میتونین برین
$ چشم (تعظیم میکنه و میره)
اطلاعات:
قبلا اجوما توی قصر کار میکرده و دایه ا/ت بوده
شرط ها :
۱ کامنت ۲ لایک
۱۰.۶k
۲۳ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.