دل ام کپک زده آه

دل ام کَپَک زده، آه
که سطری بنویسم از تنگیِ دل،
هم چو مهتاب زده ئی از قبیله یِ آرش بر چَکادِ صخره ئی
زِهِ جان کشیده تا بُنِ گوش
به رها کردنِ فریادِ آخرین...

#احمد_شاملو
دیدگاه ها (۳۹)

بدهم تکیه به تو، شانه شدن را بلدی؟گرمی ثانیه‌ای خانه شدن را ...

برف آمد...🌨

همه جا می‌بينمت ..به درخت و پرده و آينه نمی‌دانم اما تو مرا ...

در مسیر زندگی؛از بس که چیدی بال هایم رااز یاد بردم در رهایی،...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط