من اینجا از نوازش نیز چون آزار ترسانم

من اینجا از نوازش نیز چون آزار ترسانم...

#اخوان_ثالث #بدون_شرح...
دیدگاه ها (۴)

ای جامِ بهم ریخته ، صدبار نگفتمبا سنگدلان یار مشو ، می شکنند...

صبحدم چون آسمان در گردش آرد جام زردر گمان افتم که خورشیدست ی...

بسی گفتند: دل از عشق برگیر که نیرنگ است و افسون است و جادوست...

هرکسی از یار چیزی خواست هنگام وصالمن به محض دیدن او خاطرش را...

تکه هایی که من شدند...

خالی از خودم شده‌ام...تهی از حقیقت و لبریز از سکوتی بی‌انتها...

ما اینجا، در میدان زندگی، می‌گوییم: ما نیز می‌خواهیم مثل شما...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط