کشتی تومرا باقد رعنای بلندت

کشتی تومرا باقد رعنای بلندت
ای من به فدای شب گیسوی کمندت

اصلا نرود خواب به چشمان من امشب
از فکر تو و سرخی لبهای چو قندت

شیرین تری از هر چه عسل هر چه مربّا
خیلی نگرانم که مگسها ! نخورندت...

نثری؟ غزلی؟ مستندی ؟ شاه رمانی؟
کاینگونه شده ورد زبان ، بند به بندت!

هر دفعه تو در هر گذری حاشیه سازی
صد قافله صف بسته ز حالات لوندت

هشدار! زمینت نزند چشم حسودان
هرچند که رد کرده بلا، دود سپندت !

می میرم و غیر از نگهت قاتل من نیست
در روز قیامت چه کنی با گله مندت؟؟

نه جان منی، جان به تو دادم ، گله ای نیست
ای من به فدای قد و گیسوی کمندت !
دیدگاه ها (۷)

تو را آن گونه می‌خواهم که باغی باغبانش را شبیه مادر پیری که ...

لببخند تو خلاصه خوبیهاست لختی بخند خنده گل زیباست پیشانیت ...

آرام بگیر ای دل ،هرچند پر از دردیاز خاطره خالی شو ، وقت است ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط