عشق کوچک من پارت11
رفت تازه سرباز هم بودم
جیمین و جین:اومیگاد
لیسا:جیمین کوک و رزی روببر تو اون خیابونه
رزی و کوک بیدار شدن
رزی و کوک:اس سرمم اینجا کجاس
جیمین سریع بردشون
مرده هم جیهوپ شوگا و نامجون رو آورده بود
مرده:بکش تا بهت بدیمشون
جیمین:واقعا متاسفم تق..تق...تق..تق صدای شلیک گلوله
رزی و کوک سریع اوقتادن و شروع به خونریزی دارن
مرده:میبینم کشتیشون یهو از پشت یه اسحله میاد
(خیلی خوابم میاد بقیش برا فردا)
جیمین و جین:اومیگاد
لیسا:جیمین کوک و رزی روببر تو اون خیابونه
رزی و کوک بیدار شدن
رزی و کوک:اس سرمم اینجا کجاس
جیمین سریع بردشون
مرده هم جیهوپ شوگا و نامجون رو آورده بود
مرده:بکش تا بهت بدیمشون
جیمین:واقعا متاسفم تق..تق...تق..تق صدای شلیک گلوله
رزی و کوک سریع اوقتادن و شروع به خونریزی دارن
مرده:میبینم کشتیشون یهو از پشت یه اسحله میاد
(خیلی خوابم میاد بقیش برا فردا)
۲۶.۰k
۲۳ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.