اتومبیل جلویی آهسته میرفت و من مدام بوق میزدم

اتومبیل جلویی آهسته می‌رفت و من مدام بوق می‌زدم ،
اما راه نمی‌داد.

داشتم خونسردی‌ام را از دست
می‌دادم که يهو چشمم به‌‌
نوشته روی شیشه‌ عقبش افتاد:

*راننده ناشنواست، لطفا صبور باشید!*
ديدن این نوشته همه چیز
را در من تغییر داد!
بلافاصله آرام گرفتم،
سرعتم را کم کردم و چند دقیقه با تأخیر به خانه رسیدم
اما مشکلی نبود.

✅ ناگهان با خودم زمزمه کردم:
اگر آن نوشته پشت شیشه نبود،
من صبوری به خرج می‌دادم؟
راستی چرا برای بردباری در برابر
مردم به یک نوشته نیاز داریم!؟

✅ اگر مردم نوشته‌هایی به
پیشانی خود بچسبانند، با آنها
صبورتر و مهربان خواهیم بود؟
نوشته‌هایی همچون : 👇
*کارم را از دست داده‌ام*
*در حال مبارزه با سرطان هستم*
*در مراحل طلاق، گیر افتاده‌ام*
*عزیزی را از دست داده‌ام*
*احساس بی ارزشی و حقارت می‌کنم*
*در شرایط بد مالی و ورشکستگی قرار دارم*
*بعد از سال‌ها درس خواندن، هنوز بیکارم*
*مریضی در خانه دارم*
و صدها نوشته دیگر شبیه اینها.
همه درگیر مشکلاتی هستند که
ما از آن چیزی نمی‌دانیم.

✅ بیائیم نوشته‌های نامرئی
همدیگر را درک کرده و با مهربانی
به یکدیگر احترام بگذاریم
چون
همه چیز را نمی‌شود فریاد زد.....
دیدگاه ها (۰)

#سلبریتی_ها_قاتلند💔۱_ برای توی کوچه رقصیدن (حمله‌ی جیش العدل...

در خون بغلت...😭💔#شیراز_تسلیت 💔💔💔🖤🖤🖤

شادی روح حاج قاسم عزیزمون #صلوات#مردم_میدان #انتقام_سخت #حاج...

عشق تو انداخت مرا بر زبان و شهره ڪردهمچو "معصومے نژاد" و شدت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط