دل که در زلف پریشان تو می جوید قرار

دل که در زلفِ پریشانِ تو می جوید قرار
در #شب_تاریک، مرغِ آشیان گم کرده ای است
دیدگاه ها (۱)

دلم یک #فنجان_قهوه می خواهد...از ان قهوه های شیرین...که طعم ...

حرف را میشود ‌ازحنجره بلعید ونگفت ‌!وای اگر چشم ‌ بخواند ، ...

خوش می‌روی به تنها تَن‌ها فدای جانتمدهوش می‌گذاری یاران مهرب...

شهری به حالمن شده گریان بیا طبیبکم مانده آب از سر بیمار بگذر...

به چه مشغول کنم دیده و دل را که مدامدل تو را می طلبددیده تو ...

"تو" که از کوچه ی غمگین دلم میگذری!"تو" که از راز دلم با خبر...

مرغ دلم نه بردی دلم نههروز برای دیدن یار رسوایمنگار چه عجب ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط