پسری به خواستگاری دختری رفت. دختر:اگر بلد نباشم خوب غذا ب
پسری به خواستگاری دختری رفت. دختر:اگر بلد نباشم خوب غذا بپزم و خوب لباس بشویم باز هم مرا میخواهی؟ پسر: بلد هستی خدای بزرگ و سبحان را بپرستی بدون اینکه به او شریک قرار دهی؟ بلد هستی خوب نماز بخوانی؟ و زیبا حجاب کنی؟ دختر:اره هر آن با قلب و جان به یگانگی خدا شهادت میدهم و تنها به او سجده میکنم و بخاطر رضای خدا زیبای هایم را از نا محرمان میپوشانم. پسر:با لبخند زیبا و دلنشین گفت: همین برایم کافیست. من میخواهم تو نصف دینم باشی نه خدمتکارم.
۱.۸k
۰۳ مرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.