میروی ...
میروی ...
و مرا درهجوم وحشیانه دلتنگی ها رها میکنی ،بی آنکه شانه هایت را به من بخشیده باشی.
میروی...
و در این سرمای استخوان سوز تنهایی ، مرا با بغض هم آغوش میکنی تا آبستن حسرتی ابدی شوم.
و مرا درهجوم وحشیانه دلتنگی ها رها میکنی ،بی آنکه شانه هایت را به من بخشیده باشی.
میروی...
و در این سرمای استخوان سوز تنهایی ، مرا با بغض هم آغوش میکنی تا آبستن حسرتی ابدی شوم.
۴۱۷
۲۵ بهمن ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.