با هرقدمی که برنداشت با هرنتی که نواخت اما نخواند و با

با هرقدمی که برنداشت، با هرنُتی که نواخت اما نخواند و با هرلبی که به‌سخن نگشود، پیله‌ای به‌دور خود کشید تا خودخواسته، تن به زاویه‌نشینی دهد. اکنون‌ که بر «قدمگـاه چهلـم» ایستاده، مستلزم نگاهی شکوه‌مند بر تمامی سال‌های گذشته است. سال‌هایی که عقربه‌های ساعت را گاه با خنده و گاه با ناراحتی همراه می‌کرد اما هیچ‌زمان قادر نبود روح صیقل‌خوردهٔ او را با سیاهی درهم آمیزد. روحی که در عنفوان رسیدن به کمال قرار دارد، سریر پادشاهی‌ای را در برابر خود می‌بیند که صدای مزین‌گشتن تکه‌چوب‌هایش، بارها وجودش را لرزانده بود.
«قدمگـاه چهلـم» همان خوش‌منظره‌ترین جای جهان است که روزی عنوان کرد در آن قرار دارد و حاضر نیست لذت‌ تماشاکردنش را با هیچ‌چیز عوض کند. اما غافل از اینکه در مسیر تکاملش، دنیای بی‌شمارافرادی را عوض کرده. افرادی که در این لحظه منتظرند تا او، لوای چهل‌سالگی را بر بلندای قدمگاهش، به اهتزاز درآورد.

زادروزت مبارک محسن خان چاوشی، آقای خاص موسیقی ایران🌹
دیدگاه ها (۱)

دبیر ستاد امر به معروف: برای من هم پیامک کشف حجاب آمده است!+...

لعنتی 😂 😂 😂

همه آرام گرفتند و شب از نیمه گذشت آنچه در ...

😄 😂 😂

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط