پهن می کنم قالیچه ی صبح را

پهن می کنم قالیچه ی صبح را
بر ایوان خیال
تعارف می زنم به آفتاب
تا بنشیند
کنار هیاهوی گلدان ها
تا قبله کج کنند آفتاب گردان ها

و مشتی آب
تعارف آیینه ....
تا سبز شود چشمانت
در عمیق آبی اشک هایم
تا دریا 
تو را بیاورد
تا من
منِ من ...
تا روسری ام 
پر از آسمان و گندم و پرنده شود و
از هیچ فصلی جا نمانم..
دیدگاه ها (۰)

🍅🍅🍅هر وقت احساس کردید دلتون گرفته یه دونه گوجه بخورید 🍅ربطی ...

توی این عصر قشنگدر قوری دوستی چای دم کنیدبا قند مهربانی نوش ...

‏از تمام تعلقات جهاناز عطر گل های اول صبحازبوی نم باران بهار...

جانانَم از مَن نَپرسکه چِقدر دوستت دارم اینجا در قلبِ مَنحَد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط