خدایااااااااااااا

خدایااااااااااااا

دیگر نمیدانم چه بگوییم و چه چیزی را به توصیف بکشانم. انگار تمام کلمات ته گرفتند و چیزی برای گفتن باقی نمانده است.انگار چشمانم را بسته ام و دیگر نظاره گر هیچ چیزی نیستم و گویی کاملا نسبت به اطرافم بی تفاوت شده ام و احساسی برای ابراز نمی بینم.
مثل اینکه سازهایم برای رقصیدن از بین رفته اند.

ممکن است دلیلش این باشد:

زندگی آنطور که بخواهد پیش می رود حتی اگر من نخواهم...
دیدگاه ها (۶۱)

تا کی برای دیدن رویت دعا کنم؟تا کی دو دست خویش به سوی خدا کن...

جمعه یعنی انتظار بی کران'↓❤️جمعه یعنی دور شو از دیگران'↓❤️جم...

مرا بسپار در یادتبه وقت ریزش باران ، نگاهت گر به آن بالاستو ...

دوستای گلم برای شادی روح مادربزرگم که 3روزپیش ازدنیارفتن فات...

ᴘᴀʀᴛ17

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط