PART :5

PART :5
که دیدم رئیس کیم تهیونگه (چی فکر کردین 😂😂)
(علامتش #این بود )
#:سلام میا
+:سلام رییس کاری داشتین
#:خوب وقتی داشتی میرفتی این دست بند از دستت افتاد و آدرس خونتو از میسو گرفتم و برات اوردم
+:خیلی ممنون
دسبند و ازش گرفتم
+:بیاید داخل
#:نه ممنون شرکت کار دارم فعلا
+:فعلا
دوباره رفتم تو تخت خواب که زنگ در خورد رفت باز کردم دیدم ...
معموره برقه (😂😂😂😂😂نه خداییش شوخی کردم)
رییس جیمین همراه با معاونشونن
+:چیزی شده که اومدین اینجا
-:برو وسایلتو جمع کن
+:چرا؟؟؟؟
/:فراره با ما بیایی جایی
+:نمیام
-:میگم برو وستیلتو جمع کن
+:منم میگم نمیام
/:د برو دیگه (داااااااد)
از دادش ترسیدم و رفتم وسایلمو جمع کردم
بعدش ی تیشرت گرانچ مشکی با شلوار بگ سفید پوشیدم ی آرایش دارک و قشنگم کردم و کقشای جردنمو پوشیدم و رفتم
-:برو سوار ماشین شد
خواستم سوار شم که
/:اول من
+:هووووووف..... بفرمایید
اول کوک نشست و تا اومدم بشینم دستشمو گرفت و نشوند رو پاش من یکم خجالت کشیدم (یکم 👈👉)
/: بیبی خجالت نداره که
جیمینم نشست و ماشین شروع به حرکت کرد معلوم بود راهش دوره منم کم کم چشمام خسته شدو نفهمیدم چی شد که خوابیدم....