از ضعف فراقت چنان شدم که بر بالینم

از ضعف فراقت ,چنان شدم که بر بالینم...



صد بار اجل آمد و نشناخت مرا...!!
دیدگاه ها (۳)

شانه های تـوبوی مـزرعـه قهـوه میدهد...تمام بی خـوابی های مـن...

شک نــدارممادرم فهمیده من " میخواهمت "سجده های آخرش ،این روز...

سیگاری نیستماما همیشه چند نخ در جیبم دارمتا وقتی از کنار نیم...

بعضی وقت ها سعی میکنی کنارشون باشیبفهمیشون اما یادت باشد این...

«چشم‌هایت زیبا و وحشی‌اند؛ دل را چنان درگیر خود می‌کنند که آ...

من آن هیولایی هستم که انسان ها مرا فرشته می‌بینند.ولی هیولای...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط