قاتل سریالی

قاتل سریالی

★Par¹⁰★

م.س: افرین

سرا: مامان

م.س: یمان

سرا: عهههههعع

م.س: هاااا

سرا: من خجالت میکشم ☺️

م.س: نکش 😑

سرا: باشه

پرش به ساعت 3 شب
(ویو جونگ کوک)
کوک: بیدار شدم دیدم خانم کوچولوم پیشم خوابده 😁❤
خیلی خوشگلههههع
پاشدم لباسمو دراوردم و دوباره رفتم رو تخت
اون ور کردم خوابم نبرد اون ور کردم خوابم نبرد

رفتم سرا از پشت بغل کردم و کلمو کردم تو کردنش
خیلی گردنش خوش بو بود تو همین فکرا بودم که خوابم برد

(پرش به صبح ساعت 9)

(ویو سرا)

احساس کردم یکی منو از پشت سفت گرفته
برگشتم دیدم کوک با بالا تنع لخت منو بغل کرده
عین لبو شدم
برگشتم اون ور
که دیدم منو چسبوند به خودش
در گوشم گفت:....

___________________________
شرایط
بشم150
13کامنت
(یه تخفیف)
8 لایک
دیدگاه ها (۲۲)

زشت خنگول 😑

عرررررررررنامجون بابا بچمهههههعکوکم بچمههههه

اقا من عاشق شدم 🥲❤

،،

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟒عشق مافیاویو بورام ساعت 8:30 از تخت اومدم بیرون یه دوش...

"سرنوشت "p,34...کانر : ( مست ) ... ا/تت ‌.... میدونستی شیفته...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط