پارت اول
ا.ت وارد کلاس میشه روی صندلیش میشینه چه دختر غریبه میاد
(اسم دختر یونا)
یونا: میشه اینجا بشینم
ا.ت اول تعجب کرد اما سریع سرشو تکون داد یونا بهش لبخند میزنه
یونا: مرسی (کنارش نشست)
یونا: اسم من یونا هست اسمت چیه
ا.ت بهش نگاه میکنه
ا. ت: ا.ت هستم
یونا: خوشبختم چقدر خوشگلی تو
ا.ت اروم خجالت میکشه چون تاحالا کسی بهش حرف های قشنگه نزده
ا.ت: مرسی چشات خوشگلن
آشنایی یونا و ا.ت بعد چند ماه طول کشید
خیلی صمیمی شدند چند نفر هم دوست شدند اکیپ شدن اما یونا کم کم داشت به ا.ت حسادت میکرد
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.