مرد آرایشگر همزمان که پیش بند را میبست
مرد آرایشگر همزمان که پیش بند را میبست....
پرسید:چه مدلی بزنم؟
و پسر جوان گفت: دومادی!
آرایشگر هم خوشحال از اینکه یه مشتری نون و آب دار به پُستش خورده چند ساعت با وسواس تمام مشغول به کارش شد. اگر کارش خوب بود علاوه بر دستمزد انعام خوبی هم میتوانست بگیرد...
آرایشگر گفت: بفرما شادوماد...راضی هستی ؟!؟
جوان با نوعی حسرت و دلخوری نگاهی به آینه کرد و گفت:خوبه دستت درد نکنه...ولی ...
آه بلندی کشید و گفت: حالا همشو از تَه بزن...
خواستم ببینم اگه امشب به جای اون من دوماد بودم چه شکلی میشدم...
پرسید:چه مدلی بزنم؟
و پسر جوان گفت: دومادی!
آرایشگر هم خوشحال از اینکه یه مشتری نون و آب دار به پُستش خورده چند ساعت با وسواس تمام مشغول به کارش شد. اگر کارش خوب بود علاوه بر دستمزد انعام خوبی هم میتوانست بگیرد...
آرایشگر گفت: بفرما شادوماد...راضی هستی ؟!؟
جوان با نوعی حسرت و دلخوری نگاهی به آینه کرد و گفت:خوبه دستت درد نکنه...ولی ...
آه بلندی کشید و گفت: حالا همشو از تَه بزن...
خواستم ببینم اگه امشب به جای اون من دوماد بودم چه شکلی میشدم...
- ۴۲۱
- ۲۵ آبان ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط