هر بهمن پیرتر میشوم
هر بهمن پیرتر میشوم...
وقتی میشنوم
هوا دلپذیر شد گل از خاک بردمید
یادم می آید...
میان دود و گاز اشک آور و گلوله
ناگهان بزرگ شدم
و باران دروغ بارید
و من چتر نداشتم
و ناچار باور کردم
آزادی را !
آزادی ،
که درخورجینش نان بود و آرامش یک سقف
برابری بود و صلح...
من هنوز زیر باران دروغ ایستاده ام
و هر بهمن پیرتر میشوم .....
وقتی میشنوم
هوا دلپذیر شد گل از خاک بردمید
یادم می آید...
میان دود و گاز اشک آور و گلوله
ناگهان بزرگ شدم
و باران دروغ بارید
و من چتر نداشتم
و ناچار باور کردم
آزادی را !
آزادی ،
که درخورجینش نان بود و آرامش یک سقف
برابری بود و صلح...
من هنوز زیر باران دروغ ایستاده ام
و هر بهمن پیرتر میشوم .....
- ۱.۰k
- ۱۱ بهمن ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط