عشقپولی
#عشق_پولی
#part4
هان : مینهو ؟
جیان : اوهوم *دینگ دینگ* عا پیتزا رو اورد
هان : بیا تست بدیم بعدش درمورد اونا بیشتر بهم بگو
جیان : حتما
جیان : این تسته چندتا سوال میپرسه باید جواب بدی
هان : اوهوم
جیان : تا تو جواب بدی من میرم از یخچال سس و نوشابه بیارم
هان : یخچالا پرن ؟
جیان : معلومه
هان : پشمام
جیان : فک نزن سوالارو جواب بده
هان : باشه باشه
ای خدا اینا دیگه چه سوالای چرت و پرتین موندم درست جواب میده یا نه اها اخرین سوال باز خوبه کم بود عا جیان اومد
جیان : من اومدم پاشو مبل و باز کنم پهناش بیشتر شه
هان : اوهوم کمک کنم
جیان : اره از کنارش بگیر بکش
هان : باش
جیان : خب بشین اینم پیتزات هان : ممنون
جیان : خب جواب تست ؟
هان : جواب دادم هموشونو نمیدونم کدوم و بزنم جواب و بگه
جیان : بدش من ... فول باتمی
هان : من فول باتمم ؟ فکرنکنم حالا هرچی
جیان : مینهو انتخاب شد
هان : خب بیشتر درموردش بگو
جیان : اوهوم اول کل خانواده بعدش تکی مینهو
هان : باشه
جیان : خانواده لی از پدر شروع میکنم لی هیسونگ رئیس شرکت هانول و شخصی که روی برد بازی شمشیر بازی شرط بندی میکنه زنش لی جیسو زنش مار هفت خط رئیس لی شوهرش از مال و اموالش چیزی به اسم اون نزده چون از زنش خوشش نمیاد و پدرش مجبورش کرده بوده که با اون ازدواج کنه ولی هیچکدوم از بچه هاش مثل لی جیسو نیستن برعکس اون مهربونن پسر اوله رئیس لی ، لی مینهو مهربونه خیلی خوشگله با کسایی که نمیشناسه سرده و دوستی نداره تو مدرسه درساش عالی بودن و شمشیر بازیش حرف نداره وارث شرکت اونه و بعد پدرش اون میشه رئیس پسر دوم لی فلیکس که اسمیه که صداش میکنن اسم اصلیش یونگ بوکه اون مهربونه ارومه خوشتیپه و کیوته درساشم تو مدرسه خوب بوده شمشیر بازی رو از داداش یاد گرفته ولی مثل اون حرفه ای نیست تا حالا با کسی قرار نذاشته و اونم تو شرکت کار میکنه و عزیزدله مامانشه پسر سوم لی سونگمین اونم با کسی قرار نذاشته اون برعکس ۳ تا داداشش تو شرکت کار نمیکنه و یه رستوران داره که با پولای خودش اونجا رو باز کرده پدرش خوشش نمیاد که اون رستوران داره ولی اهمیت نمیده اون با قلبش پیش میره و احساساتیه و کیوته اونو داداش کوچیکش و داداش فلیکس امگان برعکس مامان بابا و داداش بزرگشون مینهو و کوچولوی فامیل لی جونگین اونم تو شرکت کار میکنه شیطونه و با عقلش پیش میره با یه پسری به اسم چانگبین که کاپلشه مخفیانه از پدر و مادرش زندگی میکنه اونا میخوان به زودی ازدواج کنن
هان : اوه خب عکسی چیزی داری نشونم بدی
جیان : اره این پیجای اینستاگرامشونه الان وصل میشه به تلویزیون اهان این لی هیسنوگه این لی جیسو این یکی پیج واسه لی فلیکسه این فلیکسه
... ادامش کامنتاست
#part4
هان : مینهو ؟
جیان : اوهوم *دینگ دینگ* عا پیتزا رو اورد
هان : بیا تست بدیم بعدش درمورد اونا بیشتر بهم بگو
جیان : حتما
جیان : این تسته چندتا سوال میپرسه باید جواب بدی
هان : اوهوم
جیان : تا تو جواب بدی من میرم از یخچال سس و نوشابه بیارم
هان : یخچالا پرن ؟
جیان : معلومه
هان : پشمام
جیان : فک نزن سوالارو جواب بده
هان : باشه باشه
ای خدا اینا دیگه چه سوالای چرت و پرتین موندم درست جواب میده یا نه اها اخرین سوال باز خوبه کم بود عا جیان اومد
جیان : من اومدم پاشو مبل و باز کنم پهناش بیشتر شه
هان : اوهوم کمک کنم
جیان : اره از کنارش بگیر بکش
هان : باش
جیان : خب بشین اینم پیتزات هان : ممنون
جیان : خب جواب تست ؟
هان : جواب دادم هموشونو نمیدونم کدوم و بزنم جواب و بگه
جیان : بدش من ... فول باتمی
هان : من فول باتمم ؟ فکرنکنم حالا هرچی
جیان : مینهو انتخاب شد
هان : خب بیشتر درموردش بگو
جیان : اوهوم اول کل خانواده بعدش تکی مینهو
هان : باشه
جیان : خانواده لی از پدر شروع میکنم لی هیسونگ رئیس شرکت هانول و شخصی که روی برد بازی شمشیر بازی شرط بندی میکنه زنش لی جیسو زنش مار هفت خط رئیس لی شوهرش از مال و اموالش چیزی به اسم اون نزده چون از زنش خوشش نمیاد و پدرش مجبورش کرده بوده که با اون ازدواج کنه ولی هیچکدوم از بچه هاش مثل لی جیسو نیستن برعکس اون مهربونن پسر اوله رئیس لی ، لی مینهو مهربونه خیلی خوشگله با کسایی که نمیشناسه سرده و دوستی نداره تو مدرسه درساش عالی بودن و شمشیر بازیش حرف نداره وارث شرکت اونه و بعد پدرش اون میشه رئیس پسر دوم لی فلیکس که اسمیه که صداش میکنن اسم اصلیش یونگ بوکه اون مهربونه ارومه خوشتیپه و کیوته درساشم تو مدرسه خوب بوده شمشیر بازی رو از داداش یاد گرفته ولی مثل اون حرفه ای نیست تا حالا با کسی قرار نذاشته و اونم تو شرکت کار میکنه و عزیزدله مامانشه پسر سوم لی سونگمین اونم با کسی قرار نذاشته اون برعکس ۳ تا داداشش تو شرکت کار نمیکنه و یه رستوران داره که با پولای خودش اونجا رو باز کرده پدرش خوشش نمیاد که اون رستوران داره ولی اهمیت نمیده اون با قلبش پیش میره و احساساتیه و کیوته اونو داداش کوچیکش و داداش فلیکس امگان برعکس مامان بابا و داداش بزرگشون مینهو و کوچولوی فامیل لی جونگین اونم تو شرکت کار میکنه شیطونه و با عقلش پیش میره با یه پسری به اسم چانگبین که کاپلشه مخفیانه از پدر و مادرش زندگی میکنه اونا میخوان به زودی ازدواج کنن
هان : اوه خب عکسی چیزی داری نشونم بدی
جیان : اره این پیجای اینستاگرامشونه الان وصل میشه به تلویزیون اهان این لی هیسنوگه این لی جیسو این یکی پیج واسه لی فلیکسه این فلیکسه
... ادامش کامنتاست
- ۶.۴k
- ۳۱ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط