خمشده روی عصرها

خم‌شده روی عصرها،
تورها میندازم،
تورهای غمگینی به چشمهای اقیانوسی‌ی تو
تن می‌کشد آن‌جا
در بلندترین شعله و می‌سوزد
تنهایی‌ی من که بازوانش
چو غریقی تاب می‌خورد.
#پابلو_نرودا | #عاشقانه
دیدگاه ها (۱)

خلوتی می‌خواهم و آغوش توُ ... #فروغ_فرخزاد #کیف #مد

پاییز استاد دلتنگی‌ست؛از خاطرات اویی که رفته،برای اویی که ما...

چون بگذرد خیال تو در کوی سینه‌هاپای برهنه دل به در آید که«جا...

معمولاً ساعت از دوازده شب که میگذرد،پیغامی دریافت میکنید با ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط