گردبادم تو به گردم نرسیدی رفتم
گردبادم، تو به گردم نرسیدی رفتم
آمدم، ماندم و...، وقتی تو ندیدی...، رفتم
گردبادم، من و دستان تو می دانستیم...
دست بر پیرهنم تا که کشیدی رفتم
آمدم مست تو باشم همۀ عمر امّا
آن قَدَر خون به دلم شد که شنیدی، رفتم
منِ خاکستری سرد چه می فهمیدم
دلسیاهم من و... آنقدر سفیدی...، رفتم
ماه من! حیف به جای همۀ دلهره ها
در دل بی رمقم آه دمیدی، رفتم
عشق می خواستی اما نه به اندازۀ من
عشق ای فاصله!، دیدی که بعیدی...، رفتم
گردبادم من و چشمان تو می فهمندم
نه وزیدم، نه بُریدم، نه رسیدم رفتم
آمدم، ماندم و...، وقتی تو ندیدی...، رفتم
گردبادم، من و دستان تو می دانستیم...
دست بر پیرهنم تا که کشیدی رفتم
آمدم مست تو باشم همۀ عمر امّا
آن قَدَر خون به دلم شد که شنیدی، رفتم
منِ خاکستری سرد چه می فهمیدم
دلسیاهم من و... آنقدر سفیدی...، رفتم
ماه من! حیف به جای همۀ دلهره ها
در دل بی رمقم آه دمیدی، رفتم
عشق می خواستی اما نه به اندازۀ من
عشق ای فاصله!، دیدی که بعیدی...، رفتم
گردبادم من و چشمان تو می فهمندم
نه وزیدم، نه بُریدم، نه رسیدم رفتم
- ۳.۸k
- ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط