سربازیم که گزشت

سربازیم که گزشت
خیلیا متعجب بودن
آخه روحیه م خیلی خراب بود
اما من خودم خواستم که برم
سختیا رو دوس دارم
خودمو تعمدن وارد سختیا می کنم
که دردام فراموش شن
کمی خوبه وقتی راحت نیستم
اما باز دردآوره یادآوری دردای لعنتی
مرگ آوره یادآوری کسایی که دردو بهم هدیه کردن
شکنجه می کنه آدمو یادآوری آدمای شکنجه گر
من یه آدم شکسته م یه آدم بی کس
یه شکننده که خیلیا شکستنش
تو هم بشکن و برو
عادت کردم