هایی گایز 🤗
هایی گایز 🤗
≪زیبای من ≫
P.t 6
رسیدیم خونه
ا. ت: یونبیول؟
یونبیول: بله
ا. ت : یونبیوللل؟؟
یونبیول: بلههههه!!
یونبیول: باشه اره من عمدن تو رو تو دستشویی حبس کردم
ا. ت : چرا
یونبیول: چون ته گفت
ا. ت: قراره هرچی اون بگه تو بگی چش
یونبیول: نه اخه من دوس ندارم قهرید
ا. ت : خب! ؟
یونبیول: خواستم اینجوری اشتی کنید
ا. ت : اما نکردیم
یونبیول: باشه ببخشید
ا. ت : اوکی
یونبیول: اشتی؟
ا. ت : نمیدونم
یونبیول: ا. ت اینجوری نکن خوو
ا. ت : چجوری
یونبیول: یبار دیگه ا. ت اشتی؟ 🥺
ا. ت : باشه
*ا.ت و یونبیول همو بغل میکنن*
ا. ت: ولی افرین
یونبیول: چرا
ا. ت : اونجا خیلی وحشیانه میخورد
یونبیول: کجارو 😂
ا. ت : خیلی بیشعوری لبامو 😂
یونبیول: دیگه؟
ا. ت : گردنم
یونبیول: افرین خوب تحریکش کردی با گردنت
ا. ت : 😎😂
یونبیول : بخوابیم؟
ا. ت : خوابم میاد
یونبیول: اوک شب بخیر
ا. ت : شب بخیر
حمایت کنید دیگه 🥺
≪زیبای من ≫
P.t 6
رسیدیم خونه
ا. ت: یونبیول؟
یونبیول: بله
ا. ت : یونبیوللل؟؟
یونبیول: بلههههه!!
یونبیول: باشه اره من عمدن تو رو تو دستشویی حبس کردم
ا. ت : چرا
یونبیول: چون ته گفت
ا. ت: قراره هرچی اون بگه تو بگی چش
یونبیول: نه اخه من دوس ندارم قهرید
ا. ت : خب! ؟
یونبیول: خواستم اینجوری اشتی کنید
ا. ت : اما نکردیم
یونبیول: باشه ببخشید
ا. ت : اوکی
یونبیول: اشتی؟
ا. ت : نمیدونم
یونبیول: ا. ت اینجوری نکن خوو
ا. ت : چجوری
یونبیول: یبار دیگه ا. ت اشتی؟ 🥺
ا. ت : باشه
*ا.ت و یونبیول همو بغل میکنن*
ا. ت: ولی افرین
یونبیول: چرا
ا. ت : اونجا خیلی وحشیانه میخورد
یونبیول: کجارو 😂
ا. ت : خیلی بیشعوری لبامو 😂
یونبیول: دیگه؟
ا. ت : گردنم
یونبیول: افرین خوب تحریکش کردی با گردنت
ا. ت : 😎😂
یونبیول : بخوابیم؟
ا. ت : خوابم میاد
یونبیول: اوک شب بخیر
ا. ت : شب بخیر
حمایت کنید دیگه 🥺
۱۲.۸k
۲۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.