زمان زمان رفتنت بود

.
زمان، زمانِ رفتنت بود
(قطار سوت کشید
همه گوشِشان را گرفتند
من قلبم را...)
به سرعت دور میشدی،
دوان دوان تا کجا به دنبالت بیایم؟
به خطِ قرمز ایستگاه رسیدم |
همان لحظه فهمیدم، قلبم هم با طُـ سوار بر قطار رفــــت...
.
_سهیل ربیعی
دیدگاه ها (۱)

وقتی با منیمعجزه ای به نام آرامشدر من رخ می دهد!

باقی تابستان عجیب و محیرالعقول طی می‌شود.ماه گذشته از اینکه ...

به نام خدا...پارت ۳

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط