خنده ی بیگانگان دیدم نگفتم درد دل

#خنده ی بیگانگان دیدم نگفتم درد دل
آشنایا با تو گویم گریه دارد حال من
با تو بودم ای پری روزی که عقل از من گریخت
گر تو هم از من گریزی وای بر احوال من
شهریار
دیدگاه ها (۱)

#نفسی داشتم و ناله و شیون کردمبی تو با مرگ عجب کشمکشی من کرد...

#آرامِ دل غمگین، جز دوست کسی مگزینفی الجمله همه او بین، زیرا...

#این سینه پرمشغله از مکتب اوستو امروز که بیمار شدم از تب اوس...

#دلتنگم و دیدار تو درمان منستبی رنگ رخت زمانه زندان منستبر ه...

عاشقانه های شبنم درکنارزندگیم

میگن هیچ چیز به اندازه ی لحظه های عمرت با ارزشنیستچون اگه بر...

#شهیدانهگر عقل پشت حرف دل "اما" نمی‌ گذاشتتردید پا به خلوت د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط