شعرو ادب
مے بده ساقے که امشب داغدارم مے بده
اتشے در دل بقدر کوره دارم مے بده
مے بده تا بلکه ابرے ببارد بر تبم
شعله اے افتاده بر دارو ندارم مے بده
بس که از بخت بدم روزگارم چون شب است
من بده ساقے که با گریه بخوابم می
بده
من که صدها گل کنارم هست ایا پس ز چه
پیش گلهاے خودم من همچون خارم مے بده
گوییا بذر مرا پاشیده اند در شور زار
مثل افت خورده باغے بے بهارم مے بده
از همان روز تولد بخت با من یار نبود
مے بده اتش گرفته استخانم مے بده
دم به دم در جام من غم میگذارد روزگار
من خمار جرعه اے از مے نابم مے بده
غیر چوب دستم کسے دیگر مرا یارے نکرد
مے بده ساقے هواے گریه دارم مے بده
گل زباغت چیدن و در خواب بودے باغبان
مے بده بردن همه دارو ندارم مے بده #محمدغلامے #شمسابادی
@BaghbaneDelha
اتشے در دل بقدر کوره دارم مے بده
مے بده تا بلکه ابرے ببارد بر تبم
شعله اے افتاده بر دارو ندارم مے بده
بس که از بخت بدم روزگارم چون شب است
من بده ساقے که با گریه بخوابم می
بده
من که صدها گل کنارم هست ایا پس ز چه
پیش گلهاے خودم من همچون خارم مے بده
گوییا بذر مرا پاشیده اند در شور زار
مثل افت خورده باغے بے بهارم مے بده
از همان روز تولد بخت با من یار نبود
مے بده اتش گرفته استخانم مے بده
دم به دم در جام من غم میگذارد روزگار
من خمار جرعه اے از مے نابم مے بده
غیر چوب دستم کسے دیگر مرا یارے نکرد
مے بده ساقے هواے گریه دارم مے بده
گل زباغت چیدن و در خواب بودے باغبان
مے بده بردن همه دارو ندارم مے بده #محمدغلامے #شمسابادی
@BaghbaneDelha
۶.۵k
۳۰ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.