نمی تونستم از رفتن منصرفش کنم

💭
نمی تونستم از رفتن منصرفش کنم
- پس چی کار کردی؟
- نشستم کنار دریچه ، سیگارم رو روشن کردم و رفتنش رو دیدم..
- بعدش رفتی خونه؟
- نه ، یه پاکت سیگار کشیدم ، گفتم شاید برگرده..
- بعدش چی؟ رفتی خونه؟
- آره رفتم خونه و همه عکس هاش رو جمع کردم...
- سوزوندی؟
- نه، گذاشتم تو انبار..
- چرا نسوزوندی؟
- دیوونه شدی ؟ شاید برگرده !

[روزبه معین]
دیدگاه ها (۳)

💭 به قـول شـازده کـوچـولـو :زیبـاییـد ؛امـا خـالے هستیـد. ب...

‏آدم همیشهـ بـهـ کسـے نیـاز داره تـا باهـاش در مـورد همـهـ چ...

تبـریـک ❤ ❤ ❤ بعید نیست الان استقلالـی ها حمله کنن به پیج AF...

رمان سوکوکو _ پارت 15

P43ا.ت گیج بودم بلاخره پدر یونگی به خواستش می‌رسید مادرش ماد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط